به گزارش ایسنا، در هر سطحی از مسابقه، بحثهای اضافی و حاشیهای بین تماشاچیان و بازیکنان دیگر وجود دارد که به این صحبتها در اصطلاح، حاشیه میگویند و از لحاظ روانی بسیار دشوار است که بازیکنان در مواجهه با حاشیه بتوانند تمرکز و آرامش خود را کنترل کنند و این مسئله می تواند عملکرد آنان را درون زمین تحت تاثیر قرار دهد.
مشکلات دقیقا زمانی آغاز میشوند که بازیکنان اجازه میدهند حاشیهها کنترل عصبی و آرامش آنها را بهم بریزند. عصبانیت ناشی از این مسئله منجر به جنگ روانی و در نتیجه، پرخاشگری و احساس ناکامی آنان میشود و حتی ممکن است خود ورزشکار نیز به این مسئله دامن بزند و این درست همان نکتهای است که می خواهیم از آن اجتناب شود. بنابراین، سوال کلیدی ما این است که چطور میتوان از حس ناکامی و پرخاشگری بازیکنان در جریان مسابقه جلو گیری و به آنها کمک کرد؟
آگاهی ورزشکاران از رفتارهای غیرقابل قبول
بر اساس این مطلب که از سوی حمید قبادی نژاد و افسانه صنعتکاران تهیه شده و از سوی فدراسیون پزشکی ورزشی در اختیار ایسنا قرار گرفته، آمده است: در ابتدا باید در مورد این موضوع با خود ورزشکار صحبت کرد. باید با ورزشکار در مورد رفتار غیرقابل قبول در زمین مثل رفتارهای پرخاشگرایانه، حرفهای نامناسب، دعوا، کتککاری، شکستن و پرت کردن وسایل ورزشی، بی حرمتی به داور، بازیکن و…صحبت کرد و مطمئن شد که بازیکنان قوانین اخلاقی و نتیجه عدم پیروی از آن را میدانند.
باید اجازه داد بازیکنان بفهمند که چه پاسخی در قبال حاشیهها داشته باشند و این که احساس ناکامی آنها چطور میتواند پتانسیل بهترین اجرا و بازی در زمین را محدود کند. حتی اگر در بدترین حالت، پاسخ پرخاشگرایانه درمقابل حاشیه از سوی بازیکن رخ دهد، او با خود می اندیشد که مربی قبلا در مورد این اتفاق به من هشدار داده بود.
محرکهای ذهنی و نقش مربیان
مورد دوم اینکه باید در مورد محرکها و وضعیتهایی که ورزشکاران ممکن است به واسطه آنها کنترل خود را از دست دهند، بحث کرد. بیشتر ورزشکاران زمانی دچار جنگ روانی میشوند و حس ناکامی و پرخاشگری را تجربه میکنند که فکر کنند فرصت خوب خود را از دست دادهاند و کنترلی بر شرایط موجود ندارند. در این مواقع، بازیکنان بیشتر از اینکه نگران برد و باخت باشند مراقب این هستند که به موقع جوابی دندان شکن بدهند.
امروزه متداول ترین شکل ایجاد پرخاشگری در ورزشکاران بی حرمتی است. این احساس می تواند محرک خوبی برای تحریک هیجان ورزشکار باشد و مربی باید به این هیجانات در جهت انجام بازی جسورانه جهت بدهد. برای تحریک ورزشکار پیش از شروع مسابقه، مربی به ورزشکار میگوید حریفت برای تو احترامی قائل نیست و تو را آدم حساب نمیکند و تو باید ببری و در مسابقه خودت احترام خودت را از حریفت بگیری. عبارت بی حرمتی و اینکه آدم حسابت نمیکند مثل یک محرک عمل کرده و وارد فکر و مغز ورزشکار میشود؛ چیزی که واقعا مثل یک ماشه شلیک میشود و هیجان ورزشکار را تحریک میکند، بنابراین ورزشکار را باید از این محرک آگاه کنید. به همین دلیل وقتی آنها احساس میکنند که حرمتشان زیر پا گذاشته شده است، اجازه نمیدهند که حریف، ذهن آنان را از مسابقه دور کند. باید به ورزشکار یادآور شد که جنگ کلامی کار بی ارزشی است که فقط حریف را به هدفش یعنی جنگ روانی، رفتار بد و باخت شما نزدیک میکند.
انتخاب چند کاپیتان برای تیم
سومین مورد نیز اینکه اگر ورزش مربوطه به گونهای است که با یک تیم سروکار دارد، باید برای تیم چند کاپیتان انتخاب کرده و آنها را برای مواقع سخت آموزش داد. باید سعی کرد یکی از کاپیتانها در تمام مدت بازی در زمین یا میدان باشد. با کاپیتانها در مورد مسئولیتها و انتظارات برای توازن تیم در مواقع بحرانی صحبت کرد و به آنها آموخت چگونه در این شرایط با کنترل اوضاع مانع پیشروی مشکل شوند. کاپیتانها باید مسئول بهبود ارتباطات بین مربی و بازیکنان باشند و نسبت به بحرانها و مسائل دشوار تیم متعهد بمانند.
مسئله مهم این است که به منظور تمرکز بهینه بر اجرای ورزشکاران، آنها نباید وارد حاشیه شده و به بحث یا تفکر در مورد حواشی بپردازند. باید به آنها یادآوری کرد که مهم نیست دیگران چه می گویند، تفکر در مورد چیزی که در کنترل شما نیست، کمکی به موفقیت شما یا تیم نمیکند.